صدای ملت خاموش افغانستان
فریده تبسم فریده تبسم

اگر تبصره ها و تحلیل های مطبوعات افغانستان ، مطبوعات بین المللی و تحلیلگران ملی و بین المللی را کنار بگزاریم و صدای مردم خاموش افغانستان را بالا کرده و به تحلیل بگیریم ،گفته می شود که اکثریت مردم خاموش این کشور از برطرفی  دو مقام بلند امنیتی کشور راضی نبوده و از این بابت در هراس قرار گرفته اند . زیرا این دو مقام امنیتی کشور در مقایسه با سایر مقام ها از کارنامه های موفقی برخور دار بودند و کشور های کمک کننده نیز مدیریت و دسـت آورد های اصلاحی شان را تایید مینمایند . انگیزه ی هراس مردم همانا ، انتصاب بدیل نا مناسب در این سمت ها ، و کشاندن امنیت شکننده ی که وجود دارد به سوی هرج ومرج و نا امنی ها خوانده می شود.

برداشت مردم خاموش این است که انگیزه ی استعفا ، مرتبط به مسله ی امنیتی جرگه ی مشورتی صلح در خیمه لویه جرگه در پوهنتون پولیتخنیک نبوده و موضوع فرا تر از آنست که از سوی حکومت آقای کرزی اعلام گردید. چنانچه آقای امراله صالح درهنگام اعلام استعفایش به دو مورد مهم اشاره کرد و پس از چند روز به تشریح بیشتر این دو مورد پرداخت که همانا صلح با کسانی که صلح نمی خواهند می باشد. وی هم چنان یاد آور شد که ده ها موضوع دیگر هم وجود دارند اما به دلیل حفظ اسرار کشور وی نمیخواهد در این موارد با رسانه ها صحبت کند . اما گفت رسانه ها به آرشیف های خود مراجعه کنند و حقایق را دریابند. این اشاره آقای صالح همان اشاره یی است که وی پیش از این در جلسات خصوصی مجلس نماینده گان و گاهی هم در جلسات علنی این مجلس بیان داشته است. به قول خودش صد ها مورد دیگر نیز نزد  وی وجود دارد که نخواست روی آن تبصره نماید.

اما آنچه بوضوح احساس می شود ،مردم نگران عفو کسانی اند که خون هزاران انسان بیگناه را ریخته و وابسته گان آنان را به سوگ نشانده اند . در کابل و سایر مناطق کشور صد ها خانواده وجود دارند که به دلیل از دست دادن عزیران شان دست به تگدی زده و به حالت پریشانی وانواع و اقسام بیماری های روانی بسر می برند.

امراله صالح و حنیف اتمر که از کادر های موفق کابینه ی افغانستان بودند، دفاع از تمامیت ارضی کشور را مهم تر از همه چیز تلقی می کردند . این دو مقام مستعفی  از دخالت کشور های منطقه به خصوص پاکستان و ایران به خوبی آگاه بوده و آنان در عملکرد روزمره ی خویش سعی می کردند تا از یکسو از دخالت استخبارات بیرونی دفاع کرده و تدابیر لازمه را به منظور خنثی سازی توطیه های دشمنان این خاک داشته باشند.  در عین حال به تقویت و مسلکی سازی این نهاد های مهم و بزرگ امنیتی کشور می پرداختند که تلاش های آنان به همه گان روشن است . در کنار این وظایف مهم و خطیر حرف های اضافی دیگر از سوی حلقه ی رییس جمهور در داخل و حلقات معیین خارجی نیز از چالش های بوده است که آنانرا در اجرای کار روزمره ی شان اذیت می کرد.

آقای صالح در شش سال نیم کارش به عنوان رییس عمومی امنیت ملی افغانستان ، علی الرعم کمی ها و کاستی های ناشی از کمبود کادرهای مسلکی ، فقدان بودجه ی لازم اوپراتیفی و دخالت برخی حلقات سیاسی " هواخواه و طرفدار استخبارات بیرونی " درخشش خاصی داشت. آقای صالح چندین بار در اجلاس علنی و خصوصی مجلس نماینده گان افغانستان با صراحت کلام بیان داشت که تروریست ها از سوی ارگانهای امنیتی باز داشت می شوند اما توسط نهاد های عدلی و قضایی رها می گردند . احتمالا در شش وهفت سال گذشته صد ها تن از هراس افگنان توسط نهاد امنیت ملی بازداشت شده باشند اما این نهاد نمیتواند این افراد را محاکمه نماید ، بل در مطابقت با احکام قوانین نافذه ی کشور در موعد معین غرض تحقیقات مزید ، به نهاد های عدلی و قضایی بسپارد اما هیچ یکی از این بازداشت شده گان که با اسناد و دلایل کافی الزام از جمله اعتراف های صریح در جریان بازجویی ها ، کشف و ضبط مواد منفجره ، واسکت های انتحاری و...... شامل پرونده های جزایی آنان موجود بوده است مورد محاکمه ی عادلانه قرار نگرفته اند. ویا به قول مردم به دار آویخته نشده اند ، در عوض زمینه ی فرار آنان از زندان های افغانستان مساعد گردیده و یا به عبارت دیگر فرار داده شده اند. سوال پیدا می شود که دست های چه کسانی در این ماجراها شامل بوده است؟

جواب واضح است، کسانی در این ماجرا شامل اند  که امروز می خواهند با استخبارات نظامی پاکستان " آی اس آی" معاهده ی صلح را اعلام کنند . آنانیکه توسط نیروهای بین المللی به اریکه ی قدرت رسیده اند وملیون ها دالر کمک های جامعه ی جهانی را ،حیف و میل کرده وبه اصطلاح تا گلو در فساد اداری غرق هستند  حالا در جستجوی صلح برآمده اند . در حالیکه هیچ مشخص نیست که  صلح با کی ؟ به کدام هدف ؟ و چرا باید صورت گیرد وبا کدام قوت سیاسی ؟ هیچ نشانه ی هم از پیامد مثبت این اقدام مشخص نیست پس آیا این تیکه داران به اصطلاح صلح، صلاحیت این را خواهند داشت که خون هزاران انسان بیگناه را زیر پا کرده و با کسانی صلح نمایند که اصلا با واژه ی زیبای صلح آشنایی نداشته و از آن نفرت دارند.

گزارش اخیر یک نهاد بریتانیایی موسوم به ال اس ای حاکی از آنست که طالبان شدیدا از سوی استخبارات نظامی پاکستان مورد حمایت قرار می گیرند اگرچه پخش این گزارش، حرف جدیدی برای مردم و ملت خاموش افغانستان نبوده است زیرا بارها ملت خاموش صدای خود را از طریق رسانه های جمعی در این راستا بالا کرده اما کسی نشنیده است.  یافته های این گزارش می رساند که آی اس آی در جلسات این گروه فعالانه شرکت کرده و عملیات های آنان را بر ضد نیروهای مسلح افغانستان و بین المللی هماهنگ می سازند. در حالیکه این موضوع از هیچ کسی در افغانستان پوشیده است اما بسیار جالب است برخی از عمال این نهاد کثیف در داخل افغانستان و در نهاد های به اصطلاح روشنفکری این کشور از آن چشم پوشی نموده و طالبان را مدافعان حقیقی ، و آزادیخواهی تعریف می نمایند. این گروهی از مزدوران، در حالیکه در داخل نظام افغانستان تغذیه می شوند اما خدمت اصلی و اساسی آنان همانا وطن فروشی و اتکا به استخبارات برخی از کشور های بیرونی از جمله آی اس آی می باشد.

با این حال آقای کرزی با راه اندازی جرگه ی مشورتی صلح که همه موضوعات و اجندای  آن از قبل از سوی دست اندرکاران این مجلس تهیه و طراحی  شده بود در ظرف سه روز بحث صورت گرفت وقطعنامه ی از پیش تهیه شده اعلام گردید. به محض ختم جلسه ی نام نهاد با صدور فرمان، کمیسیونی موظف شد تا دوسیه های جزایی ترورستانی را مورد بررسی قرار گیرد این بدان معنی است که کسانیکه خون انسانهای بیگناه به شمول اطفال ، زنان ، کودکان و پیرمردان این کشور را ریختند حالا رها می گردند . سوال مطرح می شود که اگر این افراد مرتکب گناهی نشده اند پس چرا طی این مدت در توقیف ویا حبس به سر بردند.

و در یک کلام اخیر ، تصمیم رییس جمهور مبنی بر،کنار زدن این دو مقام ارشد امنیتی ، یک اشتباه تاریخی است . وتصمیم اتخاذ شده از سوی وی ،به هدف خشنود سازی عمال استخبارات بیرونی صورت گرفته ونه به هدف منافع ملی . با این تصمیم نفوذ جاسوسان وفادار استخبارات پاکستان در ارگانهای کشفی و مقام های ارشد دولتی افغانستان نیزگسترش خواهند یافت. وبه این ترتیب تفوق طلبی کشورهای همسایه سالها تداوم کرده و ملت خاموش افغانستان را در رنج و آلام بیشتر دچارخواهند کرد.

تاریخ افغانستان به یاد خواهد داشت که گرایش رییس جمهور کرزی به پاکستان ، هیچ وفا و بقای به وی و ملت بیچاره ی افغانستان نخواهد داشت برعکس این گرایش مورد نفرت و انزجار شدید قرار خواهد گرفت.

این وطن بی ما وطن کی می شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


June 21st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات